مهــــــــــــربان یار

گاه نوشته های مهــــــــربانی

مهــــــــــــربان یار

گاه نوشته های مهــــــــربانی

آغاز ...

کبوتر نامه رسان، به پرواز در می آید ...
و باز می گردد ...

ناامید یا امیدوار ...


داستان امروز را به خاطر بسپار ...

اما به دل نگیر ...

و از آن گذر کن ...

  ادامه مطلب ...

گاهی به آسمان نگاه کن ...

گاهی به آسمان نگاه کن ...
شاید ...
در پنهان، بهشت را پشت ابری دیدی ...
 

یا آن شــاپـرک را ...
که چه سبک بال پرواز می کند ...
  ادامه مطلب ...

تاس زندگی ...

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ...
گاهی نمیشود که نمیشود ...
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است ...
  ادامه مطلب ...

گذشت زمان ...

گذشت زمان برای آن ها که منتظر میمانند بسیار کند ...
بر آن ها که می هراسند بسیار تند ...
بر آن ها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه ...
بر آن ها که زانوی غم بغل می گیرند بسیار طولانی ...
می گذرد ...
  ادامه مطلب ...

تو مهربان باش …

تو مهربان باش …

بگذار بگویند ساده است …
فراموشکار است …
زود میبخشد …

سالهاست دیگر کسی در این سرزمین ساده نیست ...
از همان وقتی که دیوار کاهگلی رفت و آجر و سنگ آمد ...
  ادامه مطلب ...

سلطان دل ...

مهربانترین ها گفته اند:

سلطان دلها باش، اما دل نشکن ...
بزار همه عاشقت باشن، اما تو عاشق یکی باش ...
  ادامه مطلب ...

دعا ...

دعا میکنم برای تو ...
برای خودم ...
برای همه مان ...
کسی چه میداند ...
شاید خدا دسته جمعی ...
نگاه مان کرد ...
  ادامه مطلب ...

گاهی ...

گاهی لازم است کوتاه بیایی ...
گاهی نمیتوان بخشید و گذشت ...
اما می توان چشمان را بست و عبور کرد ...
  ادامه مطلب ...

چه آموختم؟ ...

آموختم که: زندگی سخت دشوار است ... اما من از او سخت ترم ...
آموختم که: فرصتها هیچگاه از بین نمیروند ...
بلکه شخص دیگری فرصت از دست رفته را تصاحب میکند ...
  ادامه مطلب ...

زندگی باید کرد ...

زندگی باید کرد ...
گاه با یک گل سرخ ...
گاه با یک دل تنگ ...
گاه باید رویید در پس این باران ...
گاه باید خندید بر غمی بی پایان ...
  ادامه مطلب ...