مهــــــــــــربان یار

گاه نوشته های مهــــــــربانی

مهــــــــــــربان یار

گاه نوشته های مهــــــــربانی

نیایش آدینه ...


خدایا ...


آسمان را سقفی از باران رحمتت بساز ...

و زمین را بستری از کویِ آرامش ...
دوست را دریایی از محبت بیکران ...
و خلوتم را با سایه مهربانت همسایه ساز ...
 

ادامه مطلب ...

یادم ﺑﺎﺷﺪ ...


یادم ﺑﺎﺷﺪ ﻓﺮﺩﺍ ﺩﻡ ﺻﺒﺢ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﻢ ...

ﺑﺪ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍ، ﺁﺏ، ﺯﻣﯿﻦ ...
ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ...

ﻭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﮔﺬﺷﺖ ...
ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻝ، ﺑﺘﮑﺎﻧﻢ ﺍﺯﻏﻢ ...

ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻤﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﮔﺬﺷﺖ ...
ﺑﺰﺩﺍﯾﻢ ﺩﯾﮕﺮ، ﺗﺎﺭ ﮐﺪﻭﺭﺕ، ﺍﺯ ﺩﻝ ...
 

ادامه مطلب ...

**مهربانی ...***

ای کاش بی هیچ کلامی ،باهم همراه میشدیم .

ودست به دست پرستوهای مهاجر تا فراسوی ناکجا آباد زندگی پرواز میکردیم.

ای کاش با طنین آوای ملکوتی اذان ،ذره ای دلهایمان میلرزید....

دستهایمان رابلند میکردیم،

و

درپیشگاه معشوق همه جاودان ،

طلب عمر و نیاز میکردیم .

ای کاش به جای اینکه در برابر گریه های کودکی مظلوم ،انگشت تعجب و حیرت به دهان بگیریم ،

ذره ای عشق ،

                           قطره ای مهربانی ،

                                                                     وکمی محبت و عاطفه ،

در دستهایمان می گذاشتیم و تقدیمش میکردیم .

ای کاش همان تکه نانی را که داشتیم با هم قسمت میکردیم .

سهمی از آن تو و سهمی برای من .

و به جای سالهادور از هم ،

در برابر لحظه ای جدایی تاب نمی آوردیم .

ای کاش زمانی که باران می بارید ،

قطره های باران ،دلهای مسدود شده و غبار گرفته مان را جلا میداد...

و به وسعت آسمان آبی آن را ، 

                                                       پاک و روشن میکرد ....

داداش عزیزم ...

امیدوارم دلت همچنان پاک و روشن بماند ...

هفت سین زندگی ...


بالاخره یه نوروز جدید تو راهه و هرکی تو فکـر هفت سین خودشه ...
بعضیا هفت سینشون “سنجد “ و “سیر” و “سماق” و
“سرکه” و “سیب” و “سبزه” و “سوسن“ـه ...
 

ادامه مطلب ...

در همین نزدیکی ...


در همین نزدیکی ...
کوچه باغی زیباست ...
که درآن خاطره هایم پیداست ...
آسمانش آبی است ...
 

ادامه مطلب ...

زندگی همین است ...


اندکی محبت ...
قدری مهربانی ...

ذره ای گذشت ...


هر چه می خواهی شوق، شور و شعف ...
زندگی همین است ...



مهربان، گوش کن ...


اگر صدای نفس های پاییز را می شنوی ...

صدای قدم های بهاری را هم خواهی شنید ...

 و این همان زندگی است ...

ادامه مطلب ...

اهل آرامش ...


اهل آرامش که شدی، آرام آرام درک می کنی ...
که ساکنین این وادی، همه عاشق به هم و اهل همدلی اند ...

اهل آرامش که شدی، از گذشته به آرامی عبور می کنی، ...

و روح و روانت را با ناملایمات قدیمی آزرده نمی کنی ...

 

ادامه مطلب ...

هدیه ...


وﻗﺘﯽ تو جبهه ﻫﺪﺍﯾﺎﯼ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺩﺭ ﻧﺎﯾﻠﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﯾﮏ ﻗﻮﻃﯽ ﺧﺎﻟﯿﻪ ﮐﻤﭙﻮﺗﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﯾﮏ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:


ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺭﺯﻣﻨﺪﻩ ﺳﻼﻡ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﺟﺒﻬﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﻖ ﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﻃﻞ ﻧﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﮐﻤﭙﻮﺕ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﻔﺮﺳﺘﯿﻢ.

 

ادامه مطلب ...

ﺑﯽ ﺣساب ﻧﯿﺴﺖ ...


ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺘﯽ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...

ﺑﺎ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﺭﺳﯿﺪ ...

ﺑﻪ ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪ ...
ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ...
ﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ کرد ...
 

ادامه مطلب ...

نیایش آدینه ...


مهربانا ...

رهایم کن ...
از تمنای محبوب شدن ...
از تمنای ستایش شدن ...
از تمنای احترام ...
از تمنای تعریف و تمجید دیگران ...
از تمنای ترجیح من بر دیگران ...
از تمنای به حساب آمدن ...
از تمنای تایید شدن ...
از تمنای شهرت ...
 

ادامه مطلب ...