مهــــــــــــربان یار

گاه نوشته های مهــــــــربانی

مهــــــــــــربان یار

گاه نوشته های مهــــــــربانی

حکایت زندگی ...

آرام باش عزیزم آرام باش ...

حکایت دریاست زندگی  ...


گاهی درخشش آفتاب ...

برق و بوی نمک ...

ترشح شادمانی ...


گاهی هم فرو می رویم  ...

چشم های مان را می بندیم ...

همه جا تاریکی است ...

  ادامه مطلب ...

ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ...

مهربانا ...

ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﺮﻑ ﺑﻔﺮﺳﺘﻲ؟
ﺑﺮﻓﻲ که ﺑﺮﻑ ﺑﺎﺷﺪ، ...
ﺑﺮﻓﻲ که ﺑﻨﺸﻴﻨﺪ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ...
ﺁﻧﻘﺪﺭکه ﺑﺸﻮﺩ "ﺁﺩﻡ" ﺳﺎﺧﺖ ...
  ادامه مطلب ...

جبر یا اختیار ...

پرسیدند:
زندگی به ''جبر'' است یا به ''اختیار''؟

پاسخ داد:
امروز را به ''اختیار'' است ...
تا چه بکارم ...
  ادامه مطلب ...

زندگی ست دیگر ...

زندگی ست دیگر ...
همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ...
همه سازهایش کوک نیست ...

باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ...
حتی با ناکوک ترین ناکوکش ...
  ادامه مطلب ...

برای خودت زندگی کن ...

گاهی برای خودت زندگی کن ...


هستند افرادی که ...

در هر صورت قضاوت می کنند ...

و می گویند آن چه که روی دلشان نشسته است ...


آن ها هم این گونه آرام می شوند ...

 

ادامه مطلب ...

رها کن ...

رهایی و آزادی از بند ها را ...

اگر تمام بیابانها را طی کنی‌ ...
اگر سراسر دریاها را شنا کنی‌ ...
اگر فراز آسمانها را پرواز کنی‌ ...

اگر همه قلّه‌ها را به زیر پا گذاری ...
اگر تا ابد دور کعبه بچرخی ...
هرچه بگردی، کمتر خواهی یافت ...
ادامه مطلب ...

خوب بنواز ...

ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽ ﻧﻮﺍﺯﯼ ...


بزﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻓﻬﻤﻴﺪ ...

ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻣﻮﺳﻴﻘﯽ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ...


ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻫﺎ، ﻣﯽ ﺁﻳﻨﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ ...
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﻮﺩﺕ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺷﻨﻮﻧﺪﻩ ﺧﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ ...
  ادامه مطلب ...

گل زندگی ...

گل اگر خار نداشت ...
دل اگر بی غم بود ...
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود ...
زندگی، عشق، اسارت، قهر، آشتی، هم بی معنا بود ...
  ادامه مطلب ...

آغاز ...

کبوتر نامه رسان، به پرواز در می آید ...
و باز می گردد ...

ناامید یا امیدوار ...


داستان امروز را به خاطر بسپار ...

اما به دل نگیر ...

و از آن گذر کن ...

  ادامه مطلب ...

گاهی به آسمان نگاه کن ...

گاهی به آسمان نگاه کن ...
شاید ...
در پنهان، بهشت را پشت ابری دیدی ...
 

یا آن شــاپـرک را ...
که چه سبک بال پرواز می کند ...
  ادامه مطلب ...