آری از پشت کوه آمده ام …
چه می دانستم اینور کوه باید، …
برای ثروت، حرام خورد …
برای عشق، خیانت کرد …
برای خوب دیده شدن، دیگری را بد نشان داد …
و برای به عرش رسیدن، باید دیگری را به فرش کشاند …
و تنها دغدغه ام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگ ها باشد، ...
تا اینکه اینور کوه باشم و گرگ وار انسانیت را بدرم …
"استاد محمد بهمن بیگی"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آبجی مهربونم ...
امشب هر جا هستی ...
دلت آرام ... خوابت شیرین ...
...
خیلی ممنونم داداش عزیزم ...
زنده باشی ....
سلام
بسیار جالب . واقعی.تلخ و عم انگیز
اگه موافق لینک کردن هسین بهم بگین.
سلام ...
در وقتی دیگر شاید ...
ممنون از اینکه به خانه مهربانی سر زدید ...